خاطرات یک دیوانه

خاطرات و حرفهای یک دیوانه ی دیوانه

تبلیغات تبلیغات

بیست و هشتم اسفند

امروز بیست و هشتم اسفند تولد یکی از عجیب ترین ،دوست داشتنی ترین و عزیز ترین انسانهای زندگیمه.تولد پسر بزرگم. خیلی سخت بود و شیرین و بخش زیادی از رشد من به خاطر این بچست هر چند توان زیادی ازم همیشه گرفته و شاید بخشی از افسردگیم هم به خاطر سختی زیاد این بچست ولی از خودم هم بیشتر دوستش دارم(خودم رو خیلی دوست دارم).نه ساله شد و هی داره بزرگتر میشه.باورم نمیشه همون نوزاد نخوابه پر سر و صدا و بچه ی شیرین و شیطون الان انقدر بزرگ شده.
برچسب‌ها: انسانهای, افسردگیم
خاطرات یک دیوانه ، ۱۴۰۴-۰۱-۲۰ ، متفرقه
در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

مطالب پیشنهادی

آخرین مطالب سایر وبلاگ ها

جستجو در وبلاگ ها