خاطرات یک دیوانه

خاطرات و حرفهای یک دیوانه ی دیوانه

تبلیغات تبلیغات

داغون

وای وای وای وای از این حجم مشکلات و مسولیت و این همه کوف و زهرمار که رو اعصاب من مدام دارن رژه میرن. وای که دیگه تحملم داره تموم میشه.این کولر مغازه تعمیرکاره دو دفعه اومده بازم مشکل داره قرار بود امروز یعنی جمعه ساعت ۹ صبح بیاد البته کشکش دادم بیشتر بخوابم که نه و نیم بشه اومدم دیدم باز نردبون پاساژ نیست به یارو گفتم برو ۱۲ بیا ولی بالاخره نردبون پیدا شد و فعلا درستش کرده.حوصله ندارم.کلید ماشین همکارم رو گرفتم اومدم تو ماشین دراز کشیدم.
برچسب‌ها: تعمیرکاره
خاطرات یک دیوانه ، ۱۴۰۴-۰۱-۲۰ ، متفرقه
در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

مطالب پیشنهادی

آخرین مطالب سایر وبلاگ ها

جستجو در وبلاگ ها